مهارت نه گفتن

بدون شک همه  ما بارها و بارها در زندگی با خواسته هایی این چنینی از سوی دوستان و آشنایان برخورد کرده ایم که گاهی به دلیل عدم تمایل روحی و یا قرار داشتن در موقعیتی خاص، از ته قلب آرزو کرده ایم که ای کاش چنین چیزی از ما خواسته نمی شد! پاسخ شما در این گونه مواقع چیست؟ آیا جرات می کنید با صراحت تمام در جواب درخواستی که مطابق میل تان نیست، «نه» بگویید؟ وقتی در یک جمع قرار می گیرید چطور؟ به خود اجازه می دهید نظراتی را که با آن مخالف هستید رد و نظر خود را بیان کنید؟ یا اینکه مانند بسیاری توی رودربایستی گیر می کنید و با کراهت البته با یک لبخند مصنوعی به این خواسته ها جواب مثبت می دهید؟... 

یکی از مخاطبان ما نیز به همین مشکل دچار است، او در پیامکی برای ما نوشته: « خانمی 29 ساله هستم، برادر و خواهرم همیشه فرزندان شان را نزد من می گذارند تا بتوانند به کارهای خود برسند و من برخلاف میل باطنی خود، نمی توانم به این درخواست نه بگویم!»

این پیامک را با دکتر مسعود خاکپور در میان گذاشتیم تا این روانشناس از مهارت «نه» گفتن برای مان بگوید:

یادگیری این مهارت ضروری است

هیچ فردی نمی تواند دیگری را برخلاف میلش به انجام کاری وادار کند. این موضوع که بدون درنظر گرفتن دیگری، از او کاری خواسته شود نه اخلاقی است نه انسانی. هر کسی زندگی خودش را دارد و باید برای آن برنامه ریزی کند. وقتی ما توان و مهارت «نه» گفتن به دیگران را نداشته باشیم، بنابراین دیگران یاد می گیرند که برای رفع همه نیازهای منطقی و غیر منطقی شان از ما استفاده کنند.گاهی وقت ها خیلی از آدم ها چوب رودر بایستی شان را با دیگران می خورند، در صورتی که اگر از همان اول کار بتوانند«نه» بگویند خودشان و اطرافیانشان را از شر خیلی مسائل راحت می کنند. البته نه گفتن هم مثل هر کار دیگر، راه و روش خاص خود را دارد.

 

اگر می خواهید «نه» بگویید

در واقع خیلی از ما طوری بزرگ شده ایم که دائم سعی می کنیم دیگران را راضی و خوشحال نگه داریم و با نگفتن این کلمه دو حرفی، با تصور اینکه داریم دیگران را خوشحال می کنیم، خود را گرفتار عواقب و پیامدهای سنگین نگفتن «نه» یا همان گفتن «بله» نابجا، می کنیم. در حالی که راه های دیگری برای راضی نگه داشتن و خوشحال کردن دیگران وجود دارد. محبت کردن، درک کردن، مشورت دادن، راهنمایی کردن، در سختی ها همدم و یاور بودن، حتی یک لبخند و بسیاری راه های دیگر برای خوشحال کردن افراد وجود دارد و هیچ نیازی نیست با «بله» گفتن های کاذب، علاقه و توجه دیگران را جلب کنیم.به همین دلیل، »نه» قدرتمندترین و از ضروری ترین کلمات در زبان امروز است که البته برای بسیاری از مردم سخت ترین کلمه است. چرا که ما از نتیجه «نه» گفتن و از دست دادن ارتباط خود درهراسیم، پس دوست نداریم که «نه» بگوییم. «نه» گفتن مبارزه ای است بین علایق شخصی ما و تمایل به ادامه ارتباطاتمان. اما آیا ما می توانیم نه بگوییم و هنوز ارتباطاتمان سر جای خود باشد؟ پاسخ مثبت است. کافی است قدم های زیر را بردارید:

 

فکرکردن به موضوع

وقتی کسی از شما درخواستی می کند، همیشه می توانید چند دقیقه برای فکر کردن از او زمان بخواهید و در این زمان تمام جوانب موضوع را در نظر بگیرید. می توانید از روش سوال سازی کوتاه درباره مسئله ای که با آن مواجه شده اید کمک بگیرید و از خود سوالات روشنی بپرسید و جواب ها را هم به همان روش در ذهن خود به تصویر بکشید. واضح است که شما نمی توانید بیش از حد توان برای آسایش و رضایت دیگران وقت بگذارید. به عبارت دیگر، پاسخ مثبت به تمام خواسته های دیگران، دیگر وقتی برای شما باقی نخواهد گذاشت تا به اموری که برای خودتان اهمیت دارد بپردازید.

 

گفتن «نه» ایرادی ندارد

اگر در مرحله قبلی، به این نتیجه رسیدید که گفتن «نه» بهترین پاسخ شما در شرایط موجود است پس با خیال راحت(البته به روشی درست) نه بگویید و از گفتن آن نگران نباشید.

 

در نه گفتن قاطعیت داشته باشید

در هنگام گفتن کلمه «نه» مستقیم در چشم طرف مقابل نگاه کنید و با صدایی واضح و بلند نه بگویید، حتی با حرکت سر موضوع را کاملا تاکید کنید. این روش به شما کمک می کند که خیال خود و طرف مقابل را با قاطعیت تان راحت کنید. دقت کنید که بی ادبی کاملا با قاطعیت متفاوت است. شما باید در رد کردن درخواست دیگران حتما قاطع ولی مودب باشید. دقت کنید شما هیچ نیازی به شرح و بسط علت عدم پذیرش خود ندارید. به علاوه نباید از عدم پذیرش انجام درخواست دیگران احساس گناه کنید.

 

با بله الکی خود را ضایع نکنید!

توجه داشته باشید که اگر بله را در حالی که می خواهید نه بگویید به زبان بیاورید، علاوه بر اینکه از موضع صداقت خارج شده اید، حسی از بی میلی و سنگینی برای انجام آنچه عهده دار انجامش شده اید را نیز خواهید داشت، در نتیجه فشارهای مضاعفی را هم در طول انجام عمل متحمل می شوید. این همان قیمتی است که شما برای نگفتن یک نه ساده مجبورید بپردازید .غیر از این بهای بی صداقتی خود را هم باید بپردازید که البته این یکی سنگین تر هم هست. البته به این نکته هم توجه داشته باشید که مهارت نه گفتن تنها در برابر درخواست های غیرمنطقی دیگران کاربرد دارد، در غیر این صورت اگر تمایل به انجام کاری برای دیگران داشتیم بسیار پسندیده است که به وقت نیاز به آن ها بله بگوییم و مشکلی از مشکلاتشان حل کنیم.

 

ویژگی افرادی که مهارت نه گفتن دارند

این افراد در اتخاذ تصمیمات خود قاطع عمل می کنند. اعتماد به نفس آن ها بالاست. برنامه های مشخصی را در زندگی دنبال می کنند، اهدافشان روشن و واضح است و می دانند که از چه راهی به اهداف خود خواهند رسید. در مقابل افرادی که توان کافی برای «نه» گفتن ندارند، اعتماد به نفس ضعیفی دارند و به راحتی تسلیم دیگران می شوند. ممکن است اهداف و برنامه ریزی های مشخصی نداشته باشند و اگر داشته باشند اهمیت لازم را به آن ها نمی دهند. این افراد معمولا به برآورده شدن خواست دیگران اهمیت می دهند که می تواند ناشی از ترس آن ها به از دست دادن دوستی ها، طرد شدن و... باشد.

«نه» شنیدن را هم باید آموخت

«نه» شنیدن آسان است: نه شنیدن هیچ معنایی غیر از «نه» شنیدن ندارد! یعنی وقتی کسی به ما «نه» می گوید دشمن ما نیست، قصد بدی ندارد، درحال انتقام گرفتن نیست، ما را تحقیر نکرده است و توهین هم نمی کند. فقط می گوید «نه»؛ می گوید امکان انجام کاری را ندارد، همین. وقتی «نه» می شنوید، «نه» را کاملا قبول کنید: به اطرافیانتان با گفتار و رفتارتان این پیام را بدهید که از صداقت آن ها در «نه» گفتن سپاسگزارید. نرنجید و ناراحت نشوید. بلکه اجازه دهید در آینده هم بتوانند با شما صادق باشند. «نه» گفتن طرف مقابل تان را تعمیم ندهید: اگر یک بار کسی به شما گفت «نه»، گمان نکنید در آینده امکان بله شنیدن از او وجود ندارد و نباید هرگز از او درخواستی کنید. بلکه هر انسانی ممکن است گاهی «نه» بگوید و فقط گاهی امکان انجام دادن کاری را نداشته باشد. توانایی «نه»گفتن و «نه» شنیدن، هنرمندی می خواهد . این هنر را بیاموزید.

نه گفتن به خود

تا به این جا راهکارهایی را برای «نه» گفتن به خواسته های دیگران آموختیم. اما وجه مهم دیگر «نه» گفتن، «نه» گفتن به خود است! هر فرد برای خود در مقاطع گوناگون زندگی، اهدافی را در نظر می گیرد و بر این اساس تصمیماتی اتخاذ می کند. به همین دلیل و برای عملی ساختن تصمیمات خود، لازم است با هر آنچه که در ارتباط با خود مانع عملی شدن تصمیمات او می شود، مبارزه کند. در چنین حالتی فرد باید به خواسته های خود «نه» بگوید تا بتواند به اهداف خود برسد. تصور کنید فردی را که تصمیم گرفته است با اجرای یک رژیم غذایی مناسب، مقداری از وزن خود را کاهش دهد. کاهش دادن وزن هدف اوست که برای رسیدن به آن باید دست از برخی رفتارها بردارد. زمانی که فرد در مقابل وسوسه خوردن یک تکه شیرینی خوشمزه مقاومت می کند، در واقع به خواسته های خود جواب منفی داده است، خواسته هایی که با خواسته های اساسی تر او منافات دارد.